پادشاه فصل ها...پاییز...
4
امروز چهارمین سالگرد سفرت به آسمون هاس و من هنوز باور ندارم که تو...
من وجود تو رو توی این خونه حس می کنم . بعضیا می گن تو مردی ولی من ...من به این حرفا اهمیت نمی دم.خودت می دونی من هیچ وقت این حرفو نزدم .
من می دونم که هستی برادر.
دیشب یه بار دیگه خواب دیدم از سفر برگشتی.مثل همیشه. زنده و سرحال.چه قدر با هم گفتیم و خندیدیم .ازت ممنونم برادر که نمی ذاری حرفایی رو که می شنوم باورم بشه.
من هیچ وقت خواب مردن تو رو ندیدم.چون مطمئنم که نمردی.
تو صدامو می شنوی ...
مطمئنم برادر...
من وجود تو رو توی این خونه حس می کنم . بعضیا می گن تو مردی ولی من ...من به این حرفا اهمیت نمی دم.خودت می دونی من هیچ وقت این حرفو نزدم .
من می دونم که هستی برادر.
دیشب یه بار دیگه خواب دیدم از سفر برگشتی.مثل همیشه. زنده و سرحال.چه قدر با هم گفتیم و خندیدیم .ازت ممنونم برادر که نمی ذاری حرفایی رو که می شنوم باورم بشه.
من هیچ وقت خواب مردن تو رو ندیدم.چون مطمئنم که نمردی.
تو صدامو می شنوی ...
مطمئنم برادر...
خانه
هلا یهودی سرگردان!
عنان قافله برگردان
به جز تو سوده نخواهد شد
دری گشوده نخواهد شد
کسی در آنسوی درها نیست؟
...و یا برای تو در وا نیست؟
***
ملال بی پر و بالی را
سوال خانه ی خالی را
دوباره سوی که خواهی برد؟
بر آستان که خواهی مرد؟
***
اگرچه خانه ی ما دیگر
به روی من نگشاید در
هنوز کودکی ام آنجاست
زن عروسکی ام آنجاست
اتاق کوچک آن خانه
غریبوار و خموشانه
اگرچه ساکت دلتنگی ست
هنوز پنجره اش رنگی ست
***
دلم مسافر خواب آلود
در آن اتاق خیال اندود
چو روح کهنه ی سرگردان
هنوز می پلکد حیران
به جستجوی کسی شاید
که از کنار تو می آید
***
میان من ودلم آری
دری ست بسته و دیواری
***
عنان قافله برگردان
دلا یهودی سرگردان!
...............
"حسین منزوی"
تمام هستی من ریخت... باز هم چیدم...
اولین مجموعه شعر دوست خوب شاعرم "حسین صفا" با نام"کنار پله تاریک و چند غزل برای زنم"توسط نشر "دارینوش" چاپ و منتشر شد.
خواندن اشعار این کتاب را به همه پیشنهاد می کنم نه به خاطر دوستی و ارادتم به صفا بلکه به خاطر دعوت به تجربه ی یک احساس ناب و تماشای تصویر تازه ای از عشق و از جنس غزل حسین صفا...
ادامه مطلب...